...عشق و دیگر هیچ...
 
درباره وبلاگ


"مجنون" که شدی،حال مرا میفهمی... "لیلا"ی تمام قصه ها نامردند...
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان
دوستانه ها
. . . . . . . آری که چه بی رحمانه آمده است که بماند برای همیشه . . . . . . . . . . . . . . . . . . . غم تو در دل من. . . . . . . . . . . .




 

 

براي عشق تمنا كن ولي خار نشو.

براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده .

براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو.

براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه.

براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن .

براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير .

براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن .

 براي عشق خودت باش ولي خوب باش

 

دردمن چشمانی بود که به من اشک

هدیه میدادو به دیگری  چشمک...

 

 

میــــــــدونم ؛ بــــــــرای من نیستــــــــی !

امــــــــا .... !

دلی کــــــــه تنگ باشــــــــه این حرفهــــــــا رو نمیفهمــــــــه ... !

 

خدایــا من را که آفریــــــدی
گارانتــــــــــی هــــــــم داشـتم؟!
دلـــــــــــــــــــــــــــــــــــم از کار افتـاده...

 

وقتی یه آدم میگه،

هیچ کس منو دوست نداره

منظورش از هیچ کس،

یک نفر بیشتر نیست...

همون یه نفری که برای اون همه کسه...

 

امروز معلم گفت:

دو خط موازی هیچ وقت به هم نمی رسند مگر این که

یکی از آنها خود را برای رسیدن به دیگری بشکند

"گفتم:

من که خود را شکستم پس چرا به او نرسیدم؟؟

"لبخند تلخی زد و گفت:

شاید او هم به سوی دیگری شکسته شده باشد...

 

حرفهای زیادی بلد نیستم . . .

من تنها چشمان تو را دیدم و گوشه ای

از لبخندت که حرفهایم را دزدید . . .


از عشق چیزی نمی دانم اما دوستت دارم

کودکانه تر از آنچه فکر کنی

[تصویر:  naghashi222.jpg]

قدم زدن در پياده رو جاي خالي تورا به رخم ميكشد!
 

براي همين هميشه دوست داشتم روی جدولها راه بروم!!!


[تصویر:  naghashi1.jpg]

 

روز مرگم در آخرين نفس فقط يك چيز را به او خواهم گفت:
اونطوري نه !اين طوري بايد رفت!

 

سرم را بر شانه هايت ميگذارم
بگذار فكر كنند همه چيز زير سر من است!

 

ميگويند شكستني رفع بلاست...
اي دل تحمل كن شايد حكمتيست!

 

 

 

 

كلنگ و تيشه ام را آورده ام...
تو بگو كدام كوه؟!؟
فقط كمي شيرين باش...

 

 

اسكناس مچاله ی توي دستمو سمت راننده تاكسي گرفتم،گفت:يه نفري؟
آهسته گفتم:خيلي وقته...

 

حوا كه بغض كند حتي اگه خداهم سيب بياورد
چيزی جز آغوش آدم ارامش نميكند

 

گنجشك مي خندد به اينكه چرا هر روز بي هيچ پولي برايش دانه ميپاشم...
و من ميگريم به اين كه او هم محبت مرا از روي سادگی مي پندارد...

 

چرا؟

چرا وقتی میخواستی تنهام بزاری اومدی به زندگیم

چرا داغونم کردی گذاشتی رفتی؟

چرا؟

چرا احساس و عشقمو لح میکنی و میزاری میری؟

مگه چه گناهی کرده بودم؟

دیگه خسته شدم

خسته شدم از گریه

خسته شدم از انتظار

از امید واهی از عشق از زندگی از نفسای بیهوده کشیدن بی تو

کاش مردن دست خود آدما بود

کاش میمردم ازاین زندگی لعنتی راحت میشدم

دیگه نمیتونم

نمیتونم ادامه بدم و فقط به یچیز فکرمیکنم

به مردن به اینکه نباشمو راحت شم

یکی ازدوستای گلم گفت:خودکشی واسه آدمای ضعیفه

خب منم بی تو شکستم و ضعیف شدم!!!

پس بهتره نباشم

حداقل اگه نباشم خونوادم و دوستام اذیت نمیشن

بودنم که جز زجر و عذاب برام چیزی نداره

یکی دیگه ازدوستام گفت:ما تنهانیستیم و خدا رو داریم

ولی خداهم از دست من خسته شده

خداهم دیگه منو دوست نداره

پس بهتره دیگه نباشم........

 

Related image

هرچه باشی خوب یا بد دوستت دارم

غزل آغاز شد شاید بدانی دوستت دارم

که حتی لااقل اینجا بخوانی دوستت دارم

ز دل بر خاستم تا در غزل باران احساسم

نپنداری که من تنها زبانی دوستت دارم

از اوج چشمهایت جرائت پرواز می گیرم

زمینی هستم اما آسمانی دوستت دارم

تو را جان می فشانم اگر هزاران بار جان گیرم

هزاران بار با هر جان فشانی دوستت دارم

قسم بر لحظه اعدام بر رگبار مژگانت

به آن زخمی که بر دل می فشانی دوستت دارم

زدی آتش به جانم با کلامی آتشین اما

بدان من با همه آتش بجانی دوستت دارم

درون آیینه با یک نگاه ساده می فهمی

که تنها آنقدر که دلستانی دوستت دارم

به عاشق ماندن و تنهایی و پژموردگی سوگند

که تو حتی اگر با نمانی دوستت دارم

غزل پایان گرفت و من در اینجاخوب می دانم

بدانی یا ندانی جاودانی دوستت دارم

 

 

 

دوستای گلم نظر یادتون نره



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







یک شنبه 15 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:21 ::  نويسنده : حمیدرضا زارعی